دوران شیرین!!! دانشجویی پرستاری شازند 91
| ||
|
زندگی خوابگاهی ساعت ۲ نصف شب(یک اتاق)
![]() ساعت ۳ نصف شب(کل خوابگاه منهای سرپرست )
![]() گفت و گوی صمیمانه برسرآماده کردن صبحانه بعد از گذشت چند روز ![]() پایان گفت و گو ![]() امکانات غذایی در خوابگاه
![]() طریقه ظرف شستن در خوابگاه ![]() اواخر ترم وضعیت ۷۰درصد دانشجویان ![]() و این هم آخر عاقبتش!!
نظرات شما عزیزان: man
![]() ساعت19:07---23 آذر 1391
elllahhhhhhhhhhhi
kheyli ghamangiz bod ghaziyeh sara yade zahra o ali to film bachehaye aseman oftadam cheghad zajrkeshidan.
معلم عصبی دفتر رو روی میز كوبید و داد زد: سارا ...
دخترك خودش رو جمع و جور كرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم كشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟ معلم كه از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترك خیره شد و داد زد: چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نكن ؟ هـــا؟! فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت كنم! دخترك چونه ی لرزونش رو جمع كرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت: خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن... اونوقت می شه مامانم رو بستری كنیم كه دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشك بخریم كه شب تا صبح گریه نكنه... اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره كه من دفترهای داداشم رو پاك نكنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ... معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ... و كاسه اشك چشمش روی گونه خالی شد . . . پاسخ:آخی طفل معصوم
akhar aghebatesh bahale!
![]() موضوعات مرتبط: برچسبها: [ یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:زندگی خوابگاهی, ] [ 1:58 ] [ مهرداد براتی ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |